ملکوتیسم

خاطرات یک فیلسوف در راه شناخت جهان

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ملکوت» ثبت شده است

علم بی نهایت یعنی چه و چرا خداوند باید علم بی نهایت داشته باشد؟!

علم بی نهایت

در تعریف علم بی نهایت دو حالت وجود دارد... یا می توان گفت علم بی نهایت عدم جهل به هیچ موضوعی است و یا  علم بی نهایت آگاهی به کم و کیف همه ی وقایع و موجودات است.

اگر چه در هر دو حالت نتیجه یکسان خواهد بود اما اگر بخواهیم از راه اول جلو برویم استدلال در عین اینکه بسیار ساده می نماید اما قانع کننده نخواهد بود از طرفی هم اگر بخواهیم از راه دوم ثابت کنیم خالق علم بی نهایت دارد باید استدلالی پیچیده و طولانی را بیان نمائیم.

اما خوشبختانه با نتایجی که از لامکانی و لازمانی خالق در بحث قبلی بدست آمد این پیچیدگی به سادگی گراییده و استدلال را در عین متقن بودن خلاصه نموده است:

خالق برای داشتن علم بی نهایت باید سه ویژگی داشته باشد:

اول اینکه به کمیت و کیفیت همه چیز احاطه داشته باشد یعنی تعداد و اوصاف همه چیز را بداند

دوم اینکه به نهان و آشکار آگاه باشد.

سوم اینکه از گذشته ،حال و آینده با خبر باشد.

ادامه مطلب...
۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سید محمد دانش

چرا خداوند زمان ندارد؟!

زمان هم نوعی موقعیت بین رویدادهاست که ترتیب وقایع را مشخص می کند. وقایع یا رویداد در اینجا شاملِ بودن ،نبودن، هست شدن ،تغییر کردن و حرکت کردن و غیره می باشد لذا موجودی در قالب زمان موقعیتمند است که نسبت به وقایعِ دیگر یا متحول شود و یا حرکت نماید.

برخی تحول را نوعی حرکت درونی فرض می کنند که با این حساب می توان گفت لازمه ی داشتن موقعیت زمانی، فقط حرکت است چه از نوع درونی و چه بیرونی.

هر نوع حرکت درونی یا همان تحول مانند رشد کردن یا تکامل یافتن از ویژگی های موجود کامل نیست یعنی موجود کامل تحول نمی یابد و تغییر نمی کند تا بخواهد به چیز بهتری تبدیل شود و یا نیازی را برطرف کند؛ با همین استدلال ، هر نوع حرکت بیرونی جهت انجام کار یا رفع نیاز نیز نمی تواند از خصائص موجود کامل و بی نیاز  باشد لذا موجود کامل و بی نیاز حرکت ندارد زیرا حرکت (چه بیرونی و چه درونی) مولود نقص و نیازمندی است.پس خالق چون حرکت ندارد زمان هم ندارد.

 

ادامه مطلب...
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سید محمد دانش

مفهوم واقعی «مکان» چیست؟

چرا خداوند مکان ندارد؟!

مکان  یعنی موقعیت اشیاءِ محدود نسبت به یکدیگر؛ محدود بودن اشیاء خصیصه ی مهمی است چون اگر موجودی نامحدود باشد دیگر نمی توان برای او موقعیت مکانی ای نسبت به اشیاء دیگر مشخص کرد و یا حتی نمی توان موقعیت اشیاء محدود را نیز با او سنجید.

مثلا وقتی فضا نوردی در فضای نامتناهی غوطه ور است و هیچ جسم یا نوری در محدوده ی دید او نیست او نمی تواند بگوید کجاست چرا که فضانورد محدود است و باید نسبت به موجود محدود دیگری مثل یک سفینه، یک فضانورد دیگر و یا یک سیاره یا ستاره اعلام موقعیت کند و نمی تواند بگوید در چه موقعیتی نسبت به فضای نامحدود به سر می برد چون او محدود و فضا نامحدود است.

ادامه مطلب...
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید محمد دانش

کلاس محبت؛ برهانی که ثابت می کند خالق مخلوق را برای مهربانی کردن آفریده است.

در جهان واقعی تا آنجا پیش رفتیم که نفس یقین نمود که خود وجودی خارجی دارد و سپس با توجه به ضعف و جهلی که در خود یافت دانست که بی شک نیازمند خالق است.او خالقِ خود را نیز چنان یافت که یگانه و ازلی است و حال باید بفهمد در جهانی که وجود خالق به او حس امنیت و خلاصی از سردرگمی را بخشیده ،رابطه ی خالق با او چگونه رابطه ای است.

بر پایه ی دانسته های قبلی و نیز استدلالات عقلی می توان گفت که بین دو موجود همواره سه حالت از رابطه وجود دارد.

اول اینکه اصلا رابطه ای نباشد دوم اینکه رابطه باشد اما دوستانه و سوم اینکه رابطه باشد اما خصمانه.

مثل اینکه بگوییم دو همکلاسی در یک کلاس نسبت به هم سه حالت دارند.

یا با هم رابطه دارند یا ندارند؛اگر رابطه دارند یا دوست هستند یا دشمن.


آیا خالق مهربان است؟

این روابط ثنایی(یعنی دوتایی) به ظاهر بسیار ساده و کم اهمیت می نمایند اما اساس رابطه ی خالق و مخلوق را شکل داده و می توان اوصاف دیگری را از این طریق برای خالق ثابت کرد.

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سید محمد دانش

رابطه بین صفات خالق؛ کدام صفت خداوند برتر است؟

دانستیم که خارج از دنیای محسوس اما نامعتبر و خارج از ذهن و اندیشه ی ما چه در حالت بیداری یا در عالم خواب ، واقعیت ثابتی در جریان است که فعلا تنها شامل (من) و خالق(من) یا همان موجود دوم می باشد.

و این را نیز دانستیم که موجود دوم مخلوق نیست و از ازل بوده است البته در مورد ازل بحث مفصلی خواهیم داشت که منظور از آن یک بازه ی زمانی نخواهد بود.

موجود دوم قطعا جود دارد و ثابت کردیم اولا مخلوق نیست و از ازل بوده است ،ثانیا در خالقیت نیز یگانه است.از جمع بین یگانگی او و اینکه خالقی نداشته می توان تکامل و بی نیازی را نیز ثابت نمود چون محدوده ی احتیاج و نیازمندی از نیاز به داشتن خالق و آفریننده شروع می شود و تا رفع نیازهایی که خالق در وجود مخلوق نهاده است ادامه می یابد و این در حالی است که او اصلا خالق ندارد.

با این حساب بی نیازی و کمال دو ویژگی قرین هستند که در وهله ی دوم از ویژگی های ازلیت و یگانگی بدست آمدند.

با کمی تعمق و تامل اوصاف زیادی را می توان برای موجود دوم برشمرد که همگی تنها بر دو ویژگی اثبات شده ی او یعنی ازلی بودن و یگانه بودن استوار اند.این دو صفت به این دلیل اهمیت دارند که به محض اثبات موجودیت خالق برای او اثبات شدند. ازلی و یگانه بودن، بی نیازی و قائمیت به ذات و سپس اوصاف دیگری را در پی دارد که در ادبیات دینی به آن صمدیت می گویند.

در منابع دینی نیز آمده است که کلمه ی صمد (یعنی خالق ِ بی نیاز،کامل ،یگانه و ازلی) هزار و یک تفسیر را در بردارد که این گویا مؤید این مطلب است که صمدیت محل ظهور و جریان یافتن دیگر صفات خالق می باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید محمد دانش

من - خدا - خدا - من

تا الان فهمیدیم که موجود دیگری که نفس را بوجود آورده وجود دارد...

حال باید پرسید آن موجود کیست؟و او از کجا آمده است؟

در جواب باید گفت میدانیم او دو ویژگی دارد اول اینکه او وجود دارد دوم اینکه او خالق نفس ماست.

حال برای بررسی این که خالق نفس از کجا آمده است همان سه احتمالی که برای (نفس ما) طرح شد اینجا نیز مطرح می شود.

یعنی موجود دوم یا خودش خود را بوجود آورده، یا موجود دیگری او را آفریده و یا ازلی است.(ازلی یعنی اینکه از ابتدا بوده است)

1- خود آفرینشی)  اگر چه در رد احتمال اول- یعنی خود آفرینشی - درباره ی نفس از صفت ناتوانی و جهل استفاده شد اما در مورد موجود دوم نه تنها دلیلی بر ناتوانی و ضعف او نداریم بلکه اساسا خلق شدن مخلوق بوسیله ی خودش هر چند قدرتمند باشد نا ممکن است زیرا مثل این است که بپرسیم در ابتدا او خالق خود بوده یا مخلوق خود؛ و وقتی نبوده چطور اراده کرده که خود را بیافریند؛ یا وقتی وجود نداشته با چه انگیزه و هدفی دست به خلقت خود زده است.

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید محمد دانش