علم بی نهایت

در تعریف علم بی نهایت دو حالت وجود دارد... یا می توان گفت علم بی نهایت عدم جهل به هیچ موضوعی است و یا  علم بی نهایت آگاهی به کم و کیف همه ی وقایع و موجودات است.

اگر چه در هر دو حالت نتیجه یکسان خواهد بود اما اگر بخواهیم از راه اول جلو برویم استدلال در عین اینکه بسیار ساده می نماید اما قانع کننده نخواهد بود از طرفی هم اگر بخواهیم از راه دوم ثابت کنیم خالق علم بی نهایت دارد باید استدلالی پیچیده و طولانی را بیان نمائیم.

اما خوشبختانه با نتایجی که از لامکانی و لازمانی خالق در بحث قبلی بدست آمد این پیچیدگی به سادگی گراییده و استدلال را در عین متقن بودن خلاصه نموده است:

خالق برای داشتن علم بی نهایت باید سه ویژگی داشته باشد:

اول اینکه به کمیت و کیفیت همه چیز احاطه داشته باشد یعنی تعداد و اوصاف همه چیز را بداند

دوم اینکه به نهان و آشکار آگاه باشد.

سوم اینکه از گذشته ،حال و آینده با خبر باشد.


می دانیم خالق لامکان است و این بدان معنا نیست که در بین مخلوقات حضور ندارد بلکه او همه جا هست اما هیچ موقعیت مکانی ای برای او قابل تصور نیست. مانند فضای نامحدود که مکان ندارد اما فضانورد را احاطه کرده است.


این حضور فراگیر نه تنها شرط اول برای داشتن علم بی نهایت را که آگاهی به تعداد و اوصاف همه چیز است برآورده می کند بلکه ثابت می کند برای خالق لامکان ،آشکار و نهان و یا حائل و غیرحائل معنا ندارد.

فقط احراز ویژگی سوم یعنی احاطه بر گذشته ،حال و آینده باقی ماند که آن هم چون ثابت شد خالق خارج از بُعد زمان است و گذشته و آینده برای او فرقی ندارد منتفی است.

در نتیجه خالق دارای علم بی نهایت است و هیچ مجهولی بطور مطلق(یعنی چه جزئی و چه کلی و یا مربوط به گذشته و یا آینده) نزد او وجود ندارد زیرا او لامکان له و لازمان له است.

 

سپس بعد از اینکه دانستیم خالق دارای علم نامحدود است به قدرت نامحدود و بی نهایت می پردازیم.

در ابتدا باید مفهوم قدرت و توانایی را موشکافی کرد چرا که قدرت و توانایی در برخی مسایل با مفاهیم دیگر مشتبه می شوند و سپس اشکالات و نقیضه هایی را بوجود می آورند که در اصل باطل است.

با ملکوتیسم همراه باشید!