ملکوتیسم

خاطرات یک فیلسوف در راه شناخت جهان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «واقعیت» ثبت شده است

کوژیتوی دکارت، اولین گام برای کشف واقعیت

قبلا گفتیم برای کشف جهان واقع باید از ابتدای مسیر شروع کرد اما سؤال اینجاست که منظور از ابتدای مسیر دقیقا چیست؟!

 

منظور از مسیر؛همان راهی است که از اولین لحظه ی موجود شدنمان برای درک جهان طی کرده ایم و منظور از ابتدای آن اولین بنیادی است که دیگر ارکان جهان و معلومات خود را بر آن بنا نهاده ایم.

 

 

با بیانی ساده تر یعنی اینکه برای کشف درست، باید از همانجایی شروع کرد که یقین داریم تصویر ما از واقعیت بر واقعیت منطبق است و جای پای محکمی برای از سر چیدن معلومات صحیح خود، در اختیار داریم.

 

 

 

خب مسئله چندان ساده نیست زیرا ما نمی توانیم یقین کنیم که در جهانی که دلیلی بر واقعی بودن آن نداریم و ممکن است فقط صدا، تصویر و محسوساتی متشکل از اطلاعات باشد چه چیزی واقعی است؟!
 

 

 

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید محمد دانش

جهانِ ما واقعی است یا خیالی؟!

هر چیزی که در جهان ما دیدنی است فقط با چشم دیده می شود و چشم چیزی نیست جز دو غده ی بیضی شکل که از چربی اشباع شده و کارش این است که نوری که از محیط دریافت می کند را به پشت چشم و روی پرده ای به نام شبکیه منتقل کند.

نور که با خود صفاتی همچون زاویه ی تابش،رنگ و یا فاصله را حمل می کند پس از دریافت شدن بوسیله ی سلولهای شبکیه به اطلاعاتی از جنس الکتریسیته ی خیلی ضعیف تبدیل شده و از طریق رشته های عصبی به مغز فرستاده می شوند.

مغز آن اطلاعات را تجزیه و تحلیل می کند و اجسام را با صفاتی چون رنگ,ابعاد و فاصله شناسایی می نماید.

آری در واقع نه تنها کار اصلی دیدن را  مغز انجام می دهد بلکه شنیدن، لمس کردن و یا چشیدن طعم ها هم کار مغز است و چشم،گوش،زبان و رشته های عصبی زیر پوستی فقط ابزاری برای درک محسوسات خارجی هستند.

اما نکته این جاست که اولا اطلاعات چیست؟ ثانیا اطلاعات چگونه در مغز که یک توده ی یک کیلو و دویست گرمی از مواد چرب و سلول های خاکستری است فهم یا ادراک می شود؟

ادامه مطلب...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید محمد دانش

قبل از اولین گام برای شناخت حقیقت

واقعیت چیز واحدی است که در جهان خارج موجود است و حقیقت پنداشت ها ، تصاویر و تفاسیری از واقعیت می باشد که اگر کلی باشد یعنی به مجموعه ی هستی بپردازد به آن جهان بینی می گوییم.

حقیقت( در اینجا یعنی جهانبینی) می تواند برای انسان خلاف واقع شکل گیرد یا تنها بخشی از واقعیت خارج را پوشش دهد و یا اینکه کاملا منطبق بر آن باشد اما به هر حال تنها و تنها یک جهانبینی متقن و صحیح وجود دارد چرا که واقعیت خارجی یک چیز است درست مانند آینه که تنها یک تصویر را از واقعیت منعکس میکند!... سوال اینجاست که آن واقعیت خارجی برای انسان دست یافتنی است یا خیر؟! و چگونه می توان با ابزارهایی که بیشتر برای محدود کردن انسان تعبیه شده و روحی که جهت کشف حقایق توانایی خروج اختیاری از بدن مادی را ندارد به آن حقیقت و جهان بینی واحد دست یافت?!

در مضامین دینی شناخت جهان از دو طریق توصیه شده است:
اول «شناخت انفسی» یعنی شناختی که با نگریستن در خویشتن و غرق شدن در تفکرات پیرامون ماهیت خود بدست می آید.
دوم «شناخت آفاقی» که با دقت در نظام آفرینش و قوانین طبیعت، ما را به حقیقت واقع راهنمایی می کند؛ حقیقتی که والاترین آن وجود داشتن خالقی است که جهان و شگفتی های آن را آفریده و در مرحله بعد صفات آن خالق مهم است.

در ملکوتیسم هر دو راه یعنی شناخت انفسی و آفاقی پیموده خواهد شد!!
ولی آنچه افضل و بنیادی تر است شناخت انفسی است و شناخت آفاقی تنها به نزدیک شدن به یقین از طریق مشاهده کمک می کند...
در ادامه مباحث ملکوتیسم هرگاه دریچه ای از آفاق و یا انفس داشتیم آن را نشانه گذاری می کنیم/ با ملکوتیسم همراه باشید.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سید محمد دانش