دانستیم که خارج از دنیای محسوس اما نامعتبر و خارج از ذهن و اندیشه ی ما چه در حالت بیداری یا در عالم خواب ، واقعیت ثابتی در جریان است که فعلا تنها شامل (من) و خالق(من) یا همان موجود دوم می باشد.

و این را نیز دانستیم که موجود دوم مخلوق نیست و از ازل بوده است البته در مورد ازل بحث مفصلی خواهیم داشت که منظور از آن یک بازه ی زمانی نخواهد بود.

موجود دوم قطعا جود دارد و ثابت کردیم اولا مخلوق نیست و از ازل بوده است ،ثانیا در خالقیت نیز یگانه است.از جمع بین یگانگی او و اینکه خالقی نداشته می توان تکامل و بی نیازی را نیز ثابت نمود چون محدوده ی احتیاج و نیازمندی از نیاز به داشتن خالق و آفریننده شروع می شود و تا رفع نیازهایی که خالق در وجود مخلوق نهاده است ادامه می یابد و این در حالی است که او اصلا خالق ندارد.

با این حساب بی نیازی و کمال دو ویژگی قرین هستند که در وهله ی دوم از ویژگی های ازلیت و یگانگی بدست آمدند.

با کمی تعمق و تامل اوصاف زیادی را می توان برای موجود دوم برشمرد که همگی تنها بر دو ویژگی اثبات شده ی او یعنی ازلی بودن و یگانه بودن استوار اند.این دو صفت به این دلیل اهمیت دارند که به محض اثبات موجودیت خالق برای او اثبات شدند. ازلی و یگانه بودن، بی نیازی و قائمیت به ذات و سپس اوصاف دیگری را در پی دارد که در ادبیات دینی به آن صمدیت می گویند.

در منابع دینی نیز آمده است که کلمه ی صمد (یعنی خالق ِ بی نیاز،کامل ،یگانه و ازلی) هزار و یک تفسیر را در بردارد که این گویا مؤید این مطلب است که صمدیت محل ظهور و جریان یافتن دیگر صفات خالق می باشد.