"من هستم.."

من هستم! تنها گزاره ای است که نمی توانم کذب آن را ثابت کنم یا لااقل تصدیق آن نیاز به دلیل ندارد زیرا با تمام وجود خود را بعنوان حقیقتی واقعی درک می کنم.

بعد از آن باید بپرسم من کی هستم؛از کجا آمدم ؛و چطور هست شدم؟

اینها اصلی ترین سوالاتی است که بلافاصله به ذهنی که تا به اینجا بدنبال واقعیت جلو آمده می رسد.


این که من کی هستم سوالی است که جواب آن ممتنع است زیرا کاملا می دانم که نمی دانم کی هستم و در اینجا نام ,نام خانوادگی یا نسب و ...امثال اینها کاربردی ندارد.

سوال دوم(اینکه از کجا آمده ام) گویا مهمتر از سوال اول است چون دست کم می توان احتمالاتی را بر آن بنا کرد.احتمالاتی که یقینا یکی از آنها جواب صحیح خواهد بود!