زمان هم نوعی موقعیت بین رویدادهاست که ترتیب وقایع را مشخص می کند. وقایع یا رویداد در اینجا شاملِ بودن ،نبودن، هست شدن ،تغییر کردن و حرکت کردن و غیره می باشد لذا موجودی در قالب زمان موقعیتمند است که نسبت به وقایعِ دیگر یا متحول شود و یا حرکت نماید.

برخی تحول را نوعی حرکت درونی فرض می کنند که با این حساب می توان گفت لازمه ی داشتن موقعیت زمانی، فقط حرکت است چه از نوع درونی و چه بیرونی.

هر نوع حرکت درونی یا همان تحول مانند رشد کردن یا تکامل یافتن از ویژگی های موجود کامل نیست یعنی موجود کامل تحول نمی یابد و تغییر نمی کند تا بخواهد به چیز بهتری تبدیل شود و یا نیازی را برطرف کند؛ با همین استدلال ، هر نوع حرکت بیرونی جهت انجام کار یا رفع نیاز نیز نمی تواند از خصائص موجود کامل و بی نیاز  باشد لذا موجود کامل و بی نیاز حرکت ندارد زیرا حرکت (چه بیرونی و چه درونی) مولود نقص و نیازمندی است.پس خالق چون حرکت ندارد زمان هم ندارد.